-
ایمل اکمل
جمعه 16 بهمنماه سال 1388 23:42
یک نفر با اسم ایمل اکمل برام کامنت گذاشته خودش بیاد بگه کیه من به جا نمیارم
-
یلدا مبارک
دوشنبه 30 آذرماه سال 1388 23:41
آرزوهای 3 ساله یلداییم مردن حال جوردیگر آرزو می کنم پ.ن:یلداتون مبارک
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 00:16
ترم آخر و کلی درس سخت و پرو ژ ه و ... و ... به دنبال یه تغییر اساسی تو زندگیمم پ.ن: عید غدیر بر همه مبارک
-
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن
چهارشنبه 6 آبانماه سال 1388 17:27
خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو خداحافظ گل...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 26 مهرماه سال 1388 22:52
سرم خیلی شلوغه ه ه
-
رویای شیرین
سهشنبه 14 مهرماه سال 1388 08:50
خیلی خوشحالم و مصمم بالاخره توانستم تا حدودی رضایت خانواده رو برای انجام کاری که دلخواه خودمه جلب کنم تا حدودی اما بازم تا اینجا خوب پیش رفتم چون تصورشم نمیکردم بخوان حتی روش فکرم کنن حتی رویای به حقیقت پیوستنش هم برام شیرینه فعلا یه کم انگیزه گرفتم برای دنبال کردم کارم
-
عید فطر مبارک
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 23:53
بار پروردگارا تو خود گفتی در کتاب مقدس که بر نبی مرسلت نازل فرمودهای و قول تو حق است که ماه رمضان که در او قرآن نازل شده و مایه هدایت و رستگاری مردم و دلائل آشکار از هدایت و وسیله تشخیص حق از باطل میباشد، اینک ماه رمضان به پایان رسید «و فیوضاتش تا سال آینده از ما قطع شد» پس تقاضا مینمایم از تو به آبروی گرامیت، و...
-
انا لله و انا الیه راجعون
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1388 21:18
دیشب اس ام اس زد پدرم سی سی یو ست امشب براش خیلی دعا کنیا گفتم چشم حتما دعا می کنم شب که دعا میخوندم ملتمس دعا زیاد داشتم من پدر دوستم فراموش کردم وقتی میخواستم سرمو رو بالشت بزارم یادم افتاد همینجور که دراز کشیده بودم براش دعا کردم فکر نمی کردم که فرداش توی فیس بوک با این جمله مواجه شم انا لله و انا الیه راجعون باورم...
-
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم..... خانه اش ویران باد
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1388 22:57
چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم ..... خانه اش ویران باد
-
ستاره شادیت مبارک
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1388 23:25
چقدر لذت داره با شادی دیگری شاد باشی ستاره عزیزم برای نگرانیهات نگران بودم برای گریه هات گریستم برای غم هات غم خوردم برات دعا کردم برات نذر کردم خدایا شکرت خدایا بهت گفتم رفته مشهد آخرین امیدش امام رضاست نذار دست خالی برگرده نذار بی اعتقاد بشه حال شب و روزشو میدونستم ازت ممنونم دعاهامونو بی جواب نذاشتی ستاره با شادیت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1388 22:42
هر کس تو ۶ میلیارد نفر آدم تو جهان یک نفر رو مثل خودش پیدا میکنه این یه اتفاق نیست این یه معجزه ست که باید اونو مقدس بدونی پ.ن: این یکی از دیالوگ های فیلم عبور از پاییز ه که بعد افطار نشون میده به نظرم حرف جالبیه و جای فکر داره
-
برگرد به برگشتن
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1388 17:33
خیلی وقت بود منتظر چنین روزی بودم توی ذهنم چه نقشه ها داشتم فکر میکردم خیلی روز خوبی برام خواهد بود اما بی تفاوت بدون هیچ حس مثل بقیه روزهای تکراری زندگیم بود باید فکر کنم تا آخر ماه رمضون وقت میدم به خودم باید یه تصمیم عاقلانه بگیرم
-
دختر بد مامان
پنجشنبه 5 شهریورماه سال 1388 11:42
خسته ام کردی خیلی اخلاقت بد شده شدی دختر بهانه جو غرغرو خودخواه دوست داری همه چیز بر وفق مراد تو باشه نمی تونی خودتو با شرایط محیطت تطبیق بدی شدی یه آدم یه دنده که به حرف آدم گوش نمیدی!؟ پ.ن1: این ها حرفهاییه که مامانم بهم جدیدا میگه پ.ن2: یعنی واقعا اینقدر بد شدم که مامانم راجع به من اینجوری قضاوت میکنه پ.ن3:...
-
کی؟
سهشنبه 3 شهریورماه سال 1388 17:21
کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره اینهمه کمک میکنم به این و اون مشکلشونو حل کنم اما تو کار خودم موندم کی میخوام این سکوت لعنتی و بشکونم ....... از دست خودم عصبانیم
-
رمضانی دیگر
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1388 21:55
چند هفته ای مسافرت بودم شدیدا احتیاج به این مسافرت داشتم روزهای پر از تجربه ای داشتم حالم خوب است محتاج دعای دوستان در این روزهای خوب رمضان چقدر این ماه را دوست دارم مخصوصا ساعتهای نزدیک افطار چند وقتی بود احساس میکردم با خدا خیلی فاصله گرفتم خوشحالم این ماه منو به اون روزای دوست داشتنیم برگردوند
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1388 00:16
اه حوصله ندارم امتحانامو یکی یکی دارم بد میدم ............................................................
-
فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جا بزار
چهارشنبه 3 تیرماه سال 1388 16:34
آغوشتو به غیر من به روی هیشکی وا نکن منو از این دلخوشی و آرامشم جدا نکن من برای با تو بودن ، پر عشق و خواهشم واسه بودن کنارت ، تو بگو به هر کجا پر میکشم منو تو آغوشت بگیر ، آغوش تو مقدسه بوسیدنت برای من ، تولد یک نفسه چشمای مهربون تو ، منو به آتیش میکشه نوازش دستای تو عادته ، ترکم نمیشه فقط تو آغوش خودم دغدغه هاتو جا...
-
ندا
دوشنبه 1 تیرماه سال 1388 16:53
ندا شدی کابوس زندگیم ندا هر جا دنبال خبر میروم با عکس تو روبه رو میشم هر بار که می بینمت بغض گلویم را می فشارد ندا داغی بر دلمان نشاندی میدانم که از خاطرم نمیری ندا روحت شاد و به پدرو مادرت صبر دهد پ.ن : با این حال و روز حوصله ای بر درس خواندن نیست خوب شد که امتحانام عقب افتاد
-
عجب صبری خدا دارد
یکشنبه 31 خردادماه سال 1388 09:47
عجب صبری خدا دارد …. اگر من جای او بودم همان یک لحظه اول …. که اول ظلم می دیدم از مخلوق بی وجدان جهان را با همه زیبایی و زشتی ، به روی یکدگر ویرانه می کردم .عجب صبری خدا دارد از دیشب تا حالا فیلم کشته شدن اون دختر رو دیدم تصویرش جلو چشمامه و صدای پدرش که فریاد میزنه تو گوشمه خدایا کی میخواد جوابگوی خون این جوونا که...
-
دروغگو های مزدور
شنبه 23 خردادماه سال 1388 09:50
آخه چقدر دروغ چقدر حقه تا کی؟ یعنی علنا به شعور ملت ایران توهین کردن من که باورم نمیشه ۴ سال دیگه باید تحمل کنیم وای اصلا فکرشم نمیتونم بکنم
-
دوستت دارم
یکشنبه 17 خردادماه سال 1388 22:09
خدایا ازت ممنونم هر وقت ازت کمک خواستم زود جوابمو دادی چقدر از ته دل احساس خوشحالی و آرامش میکنم حس میکردم دارم راهی میرم که به مرداب می رسه اما تو نذاشتی خیلی وقت بود اشک نریختم اما الان دارم از خوشحالی گریه می کنم خوشحالم همیشه در تمام لحظات کنارمی خدا جون دوستت دارم خیلی ی ی ی ی ی
-
من بد شدم
شنبه 16 خردادماه سال 1388 21:05
خدا من چه دختر بدی شدم دیگه مسخره نمیکنم دیگه به خودم مغرور نمیشم دیگه عیب کسی رو نمیگم خدا میخوام بگم غلط کردم آدم از هر چی بدش بیاد به سرش میاد دلم نمیخواد اینی که الان هستم باشم پریشون پریشونم پ.ن: خدا این چه امتحانیه ؟فردا رو به خیر بگذرون
-
بارون سرآغاز زندگی نو
پنجشنبه 14 خردادماه سال 1388 16:02
۱۳خرداد ۸۵ و دیروز ۱۳ خرداد ۸۸ چه تصادفی هوا ابری آفتابی بود اما یه بارونی شدیدی گرفت که نگو بارونو دوست دارم زیاد رو صندلی زیر بارون نشستیم دلم میخواد به این احساساتت قشنگت جواب بدم اما باور کن شدم یه کوه یخ
-
یه حقیقتو بدونید
پنجشنبه 7 خردادماه سال 1388 10:03
یه حقیقتو بدونید ........ گاهی اشکها رنگ خندست........ بعضی وقتها توی میدون....... اونی که باخته برندست گاهی وقتها به همچین روزایی که فکر می کردم پیش خودم میگفتم چقدر تحمل این روزها برایم سخت خواهد بود یادمه توی گوشم همیشه زمزمه میکردی زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمه خود خواندو از صحنه رود صحنه پیوسته بجاست...
-
خداحافظ گل شب بو
یکشنبه 3 خردادماه سال 1388 20:18
همیشه فکر میکردم اگه بری برام هزار درده اما حالا که موندگار شدی میبینم اشتباه میکردم رفتنت یه درد بود اما بودنت هزارو یک درد نمیدونم از حرفم چی برداشت کردی ؟اما حتی نذاشتی توضیح بدم خبرمرگ بهتر از بی خبریه اگه خبر مرگ بهتره پس تموم برای همیشه اینجوری هم برای تو و هم برای من بهتره توسرم هزاران سوال بی جواب موند ازت گله...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1388 21:37
دلم نمیخواد هر وقت میام اینجا از غم هام بنویسم ولی یه حسی داره اذیتم میکنه مثل خوره داره جونمو میخوره اون احساس آزاردهنده 5 سال پیش که زندگیمو متحول کرد باز اومده به سراغم از عاقبت می ترسم خیلی ی ی ی ی نمیدونم چی کار کنم تو برزخم خسته مضطرب کلافه با یه عالمه کارهای رو هم تلنبار شده که حس انجام هیچ کدومو ندارم شدم یه...
-
تولدم مبارک
پنجشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1388 11:10
تا حدودی همه چی داره باب طبع من میشه اینم کادوی تولدمه که خدا بهم داده خوشحالم اما نمیدونم چرا ترس برم داشته یکم نسبت به آینده دلهره و اضطراب دارم خدایا خودت میدونی که من هیچ چیزی رو به زور ازت نخواستم خودت کمک کن پ.ن: اون دوست قدیمی ای کاش یه نشونی از خودت میذاشتی من یادم نمیاد برام بازهم کامنت بذار
-
روزنه ای باریک
شنبه 5 اردیبهشتماه سال 1388 13:32
خسته ام خوشحال باشم یا ناراحت ؟ برنامه ات بهم ریخت تا چند ماه دیگه نمیدونم چرا هی تو کارت نه میاد شاید کاری که میخوای انجام بدی به صلاحت نیست یا هنوز وقتش نشده خوشحالم که میتونم بازهم کنارت باشم ناراحت از اینکه باز هم شاید این روزای سختی که بر من گذشت یک بار دیگه یاید تکرارش کنم پ.ن: حرف دلمو گوش میکنم از ته دل ذوق...
-
مرگ تدریجی یک رویا
دوشنبه 31 فروردینماه سال 1388 14:18
آره واقعا نمیدونم چی بگم امیدوارم که خوشبخت بشی و یکی تو زندگیت بیاد بهتر از من برای تو هم همینطور میدونم با این جمله میخواستی عکس العملمو بدونی اما من چی میگفتم؟ اگه منطقی بخوام فکر کنم تو که تقصیر نداری مجبوری ازت چی بخوام؟بگم بمون؟با این شرایط موندنتم فایده نداره بگم برو دلم طاقت نداره هیچ وقت برای ماجرای سفرت عکس...
-
بازهم یه روز دیگه
جمعه 28 فروردینماه سال 1388 10:13
عاشقم من عاشقی بی قرارم کس ندارد خبر از دل زارم تو بودی تمام هستی و مستی راستی تمام قصه من تو تو بودی سنگ صبورم و نگاه دورم لب های بسته من نمی تونم نمی تونم خنده کنم دلم رو از خوشی ها آکنده کنم آخه تنهام آخه تنهام پ.ن۱: تو فرق میکنی؟ پ.ن۲: - صورت دختر با اشک قشنگ میشه -یعنی دوست داری اشکشو در بیاری ؟من زیاد گریه ام...