خداحافظ گل شب بو

همیشه فکر میکردم اگه بری برام هزار درده 

اما حالا که موندگار شدی میبینم اشتباه میکردم رفتنت یه درد بود اما بودنت هزارو یک درد 

  

 

نمیدونم از حرفم چی برداشت کردی ؟اما حتی نذاشتی توضیح بدم 

خبرمرگ بهتر از بی خبریه 

اگه خبر مرگ بهتره پس تموم برای همیشه اینجوری هم برای تو و هم برای من بهتره

 توسرم هزاران سوال بی جواب موند  

ازت گله ای ندارم اما کاش به حرفام گوش میکردی 

نظرات 6 + ارسال نظر
مهیار یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:56 ب.ظ

سلام
مطالب جالب ومفیدی دارید
تبادل لینک میکنید؟

افسانه جومونگ
http://jumong.tafrihi.com
جدیدترین عکسهای خنده دار
http://fun.tafrihi.com
جدیدترین پیامک ها
http://sms.tafrihi.com
منبع مقالات رایگان
http://article.tafrihi.com
جدیدترین جوک ها
http://joke.tafrihi.com
لطفا ابتدا لینک مارا گذاشته وبعدخبردهید
------
همچنین اگر سایت با رنک 3به بالا دارید طبق شرایط لینک زیر تبادل لینک انجام میدیم
http://www.tafrihi.ir/archives/000103.php
-------
همچنین با وبلاگهایی که تازه شروع به کار کردند(حداقل 10پست) یاهر رنک وبازدیدی دارندواگر لینک "www.tafrihi.com" رو با نام
"بهترین سایت تفریحی برای جوانان ایرانی"
بگذارند دراین قسمت
http://www.tafrihi.com/list/
که به معرفی سایت ها ووبلاگها میپردازیم وبازدید خوبی هم از گوگل دارند ورنک2 دارد شمارا دراینجا معرفی میکنیم
اگر میخواهید لینکتان در قسمت معرفی سایتها قرار بگیرید حتما لینک مارا به همین عنوان قرارداده ودر ایمیل اعلام کنید که برای قسمت معرفی در لینک معرفی سایت ها
www.tafrihi.com
-------
حتما به ما سر بزنید امدیوارم خوشتان بیاید
خداحافظ

فریاد دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:31 ب.ظ http://tanhataryn.persianblog.ir

سلام
داشتم نوشته های قدیمی رو میخوندم لینکت و دیدم و اومدم اینجا،خوشحالم که هنوز تو هم مینویسی و اینکه لینک من و داری...اگر یادت اومد بیا پیشم،خوشحال میشم.

آوا دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:08 ب.ظ http://ava7.blogfa.com

سلام دیانای گلم.....
چطوری؟؟؟ چی شده؟؟؟؟ فکر میکردم همه چیز خوب و خوش شده !!!
ناراحت نباشیا.........بالاخره همه پریشونیها و اضطرابها یه روزی تموم میشه .....البته نه فقط با مرگ!!!

دیروز یکی از دوستای قدیمیم رو دیدم...اتفاقاتی که براش افتاده بود خیلی شبه به مشکلات خودم بود...و شاید کمی شبیه به اتفاقات اخیر تو !! ولی طریق برخورد اون کجا و طریقه برخورد من کجا !!!!!!!
انقدر منطقی فکر کرده بود که خدا داند...و من انقدر به خودم سختی دادم و عذاب خودمو چند برابر کردم که این هم فقط خدا داند!!
بهم گفت....( تو مسئول هیچ کس نیستی ).......راست میگفت....
گفت اول به خودت فکر کن و بعد به اون...چون تو از هر نظر از اون لطیف تری و زودتر میشکنی.....
و کلی حرفای دیگه...
نمیدونم نظر تو چیه..ولی به نظر من حرفاش اگه کاملا درست نباشه ولی منطقیه....
من یک سال از زندگیم و همه عقب افتادم...ولی اونا چی.....!!

آوا دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:13 ب.ظ http://ava7.blogfa.com

دیانای گلم دلم نمیخواد توام مثل من سال دیگه بشینی و افسوس فرصت های از دست رفته ات رو بخوری!!!!
دنیارو کوچیک نبین....چون هم خیلی بزرگه و هم پر از اتفاقها و فرصتهای خوب..........
برو چند پله بالاتر وایسا و به خودت و اون نگاه کن.......

صلیب نقره ای دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:47 ب.ظ http://www.silvercross.persianblog.ir

بچه که زدندندار..چرامیزنی حالا...شوخی کردم...اولاچشم حتماااااامن مثل شماهزارتامشکل دار......قبول دارم اگرنتوانی بنویسم اینجاپس به چه دردمیخورد....فقط زیاددددغم وغمناک بشوی اددم خوب ناراحت میشود...ولی درکل امیدوارهمیشه شادواسمونی باشی...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:07 ق.ظ

من برعکس تو.....انقدر گریه کردم......
۳ ماه شب و روز کارم گریه بود........همیشه چشمام قرمز و باد کرده بود....
ولی چه فایده...میگی آدمو آروم میکنه ولی منو دیگه آروم نمیکرد...
حال ۵ ماه پیش منو داری......میتونم درکت کنم....
ولی...تو که این همه پا رو دلت گذاشتی...بازم بزار....من سنگ دل نیستم......ولی راه درستش اینه...که نه خودتو اذیت کنی نه اونو...
مامان من همیشه میگه بهتره یک رابطه با دلتنگی و خاطره خوش تموم بشه .. نه با دعوا و خاطره وحرفای زننده که هر بار یادش میوفتیم بیشتر از هم متنفر شیم..
خودم اولش این حرفو قبول نداشتم ولی الان فکر میکنم حرف درستیه.
منم فرصتی برای خداحافظی با اونو نداشتم....یعنی اون فرصت نداد...انقدر سریع تلفن رو قطع کرد که تا چند دقیقه خشکم زده بود که واقعا این کارو اون کرد؟!!!!!!
هیچوقت یک دل سیر ندیدمش... هیچوقت نشد برای ۱ ساعت با آرامش پیشش بشینم......خب شکایتی ندارم شرایط ما اینطور بود..
شاید از اینکه نذاشت خداحافظی کنیم ، چند ماه خیلی ناراحت بودم...ولی وقتی الان فکرشو میکنم...کار درستو اون کرد...چون اگه به من بود هرگز نمیتونستم خداحافظی کنم!
میبینی حتی اینجا هم اونا خیلی قوی ترن !!!! با اینکه ما رو خیلی دوست دارن ولی خیلی راحت تر میتونن ازمون جدا بشن...
الان ۵ ماه گذشته....دیدم خیلی باز شده............یا بهتر بگم...تازه دارم اطرافمو میبینم....مطمئنم که اونم همینطور فکر میکنه !
من اونو هنوز هم مثل روز اول دوست دارم.....ولی زمان کمک کرد تا ببینم که فقط دوست داشتن کافی نیست... باید ببینی آیا به همون اندازه ای که به زبون میارن، براشون ارزش داریم؟!!!! یا نه فقط در حد گفتار بوده !!!!!!!!
ببین اونم حاضرمیشه مثل تو به هیچ چیز خودش فکر نکنه.... یا اینکه نه، از الان میگه من فلان جا نمیتونم زندگی کنم..یا فلان کار رو نمیتونم انجام بدم!!!
راستش اون موقع هیچ کدوم ازین چیزهارو نمیدیدم....ولی الان بعد از گذشت زمان تازه تازه دارم میفهمم اطرافم چه خبر بود.
مطمئن باش اون هرچقدرم که ناراحت باشه ...به همه کاراش میرسه درسشو میخونه کارای روزمره اش رو هم انجام میده !!! و این فقط توای که از تمام کارهات بریدی و فقط به اون فکر میکنی!!!!

دیانا این حرفامو این مدت برای هیچکس نزدم....
شاید یه جورایی الان اینجا منفجر شدم!!!!!!







برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد