بازهم یه روز دیگه

عاشقم من عاشقی بی قرارم کس ندارد خبر از دل زارم 

 

 

تو بودی تمام هستی و مستی راستی تمام قصه من تو تو بودی سنگ صبورم و نگاه دورم لب های بسته من 

 

نمی تونم نمی تونم خنده کنم دلم رو از خوشی ها آکنده کنم آخه تنهام آخه تنهام  

 

پ.ن۱: تو فرق میکنی؟

پ.ن۲: 

- صورت دختر با اشک قشنگ میشه

-یعنی دوست داری اشکشو در بیاری ؟من زیاد گریه ام نمیگیره 

-فکر میکنی ولی تو خیلی سرسختی 

 پ.ن۳: کلافه با فکر مشغول شبها خوابم نمیبره آخرش چی میشه میترسم برم دیگه اینجارو فراموش کنم.بمونمم صد تا مشکل دیگه

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدیه چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:26 ق.ظ http://vesaleh-eshgh.blogfa.com

بازم سلام دیانای عزیزم
نه برای همیشه از ایران نرفتم یعنی امیدوارم که اینجوری باشه.برای تحصیل اومدم انگلیس.من چند ماه دیگه ۲۰ سالم میشه و اون ۲ هفته پیش۲۴سالش شد. راستش قرار گذاشتیم تا آخرش هر اتفاقی افتاد اجازه ندیم هیچی ما رو از هم جدا کنه.ما خودمونو سپردیم به خدای مهربون.فقط دعا میکنیم.
از خدا میخوام اون آرامش گم شدتو بهت برگردونه.همه چیز رو بسپار به خدا و فقط به خودش توکل کن.
راستی من لینکت میکنم.شما هم قابل دونستی لینکم کن
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد