بازی یلدا

سلام
با وجود اینکه خیلی وقته از شب یلدا میگذره اما دوست عزیزم مینا منو به این بازی دعوت کرد
ازش ممنونم و من هم دعوتش را با کمال میل پذیرفتم
بازیش به این صورته که 5 تا اعتراف میکنی و 5 تا ازدوستانتو به این بازی دعوت میکنی بعدش  فکر میکنم اینجوری تا چند سال دیگه این بازی ادامه داره چون خودمم تازه به این بازی دعوت شدم
1-
کلا آدم آرام و ساکتی هستم
مامانم میگه بچه هم که بودی همینجوری بودی
اما هر چی فکر میکنم میگم پس این آثار چند تا شکستگی که روی سرمه به خاطر چیه؟
به خاطر شیطون بودنه؟ یا آرام بودن؟مسئله این است

2-
در 7-8 ماهگی تا پای مرگ رفتم که اگه  یه آمپول کمیاب فقط یه ربع دیرتر بهم میرسید من الان بین شما نبودم که اعتراف بکنم
3-
به شدت از فسنجون و تاس کباب بدم میاد
4-
زود عصبانی نمیشم اما خدا نکنه کسی پا رو دمم بذاره  روزگارش سیاهه
اما در کل  البته تعریف از خودم نباشه چون آدم خیلی رئوفیم کسانی که ناراحتم میکنن رو خیلی زود میبخشم
بالاخره روزگار سیاه میکنم یا میبخشم؟
5-
کلا آدم غیرمنتظره ای هستم
یهو دیدی فردا اومدم گفتم دارم میرم کره ماه
پس تعجب نکنید


رسم این بازی اینه که بعد 5 تا اعتراف 5 تا از دوستانتو دعوت کنی
من هم
فورگتفول -هیچکس(مصطفی)-شیطون بلا(زهرا)-پریا وسولماز رو به این بازی دعوت میکنم
   

میخوام داد بزنم

 


دلم میخواد داد بزنم از دست خودم عصبانیم
الانم درست حالیو دارم که امروز بعد از ظهر تلفنی صحبت میکردم داشتم
اصلا نمیدونم چی بگم
تازگیا یه ضعفی پیدا کردم با هر کی که بحث میکنم فقط میتونم شنونده خوبی باشم اصلا حرف جدیدی ندارم که بگم
هرکس صحبت میکنه منم فقط میگم خوب
درسته بله
خوب کسیم صحبت میکنه توقع داره منم یه چیزی بگم میگه خوب همش شد که بله خوب یه چیزیم تو بگو
انگار مثل آدمی که بهش گفتن هیچ حرفی نزن فقط سکوت میکنم
چند روز پیش با یکی از دوستام خیلی بد برخورد کردم امروز زنگ زدم ببینم از دستم ناراحته یا نه و هم اینکه از خودم دفاع کنم بگم بابا بهم حق بده باهات اینطوری برخورد کردم
دقیقا 1 ساعت صحبت کردیم یعنی صحبت کرد شاید 5 دقیقه هم من حرف نزدم
با وجودی که خودم زنگ زده بودم پشیمون شدم دوستم گفت بابا تو هم یه چیزی بگو مگه نمیگی حق با توه خوب از خودت دفاع کن
داشت گریه ام میگرفت گفتم من هیچی نمیتونم بگم یعنی هیچی ندارم بگم اصلا نمیدونم چی بگم
فقط گفتم کم آوردم
تا حالا اینجوری احساس ناتوانی نکرده بودم
خدایا من چرا اینطوری شدم؟
میخوام فقط گریه کنم
تورو خدا بچه ها اگه راهکاری دارید به من پیشنهاد کنید


پ.ن: خواهش میکنم اگه راه حلی واسه مشکلم دارید کامنت بزارید برام ننویسید قشنگ نوشتی هیچم قشنگ نیست فقط یه واقعیت تلخه
البته اگه تونستید حال منو بفهمید