برای کسی تا اونجا که از دستت برمیاد هر کاری میکنی اما دریغ از یه تشکر خشک و خالی.
البته هیچ منتی نیست اما خوبه برای دلخوشی تو هم که شده یک لبخند آمیخته با تشکر که حتی بابتش هیچ مبلغی لازم نیست بپردازه دریغ نکنه.
حالا برو یکمی دورتر
وقتی به یه پیرمردیا پیرزن کمک خیلی خیلی ناچیز میکنی اینقدر این کار در نظرشون بزرگ میاد که ازت تشکر و برات آرزوی عاقبت به خیری میکنند.
بعد از روزها ، ماهها یا سالها دوباره بری پیششون اگر روزگار نامرد اونها رو از شما نگرفته باشه ، هنوز اون لطف کوچیکی که بهشون داشتی فراموش نکردند باز هم برات دعا میکنند.
اینی که گفتم شاید نه فقط حرف من بلکه حرف خیلی از شماها باشه به نظر شما کدوم یکی لذت بخشتره و حاضرید باز هم این کارو تکرار کنی .
اگه نظر خودمو بخواین من میگم هر دوتاش، اولی به خاطر اینکه بالاخره روزی میرسه که اون شخص متوجه میشه که باید از تو تشکر میکرده شاید دیر ، خیلی هم دیر اینقدر که وقتی برای این کار نمونده باشه و اون موقع است که یادمگیره از این به بعد چطوری زندگی کنه، و اما دومی به خاطر اینه اگر من کمکی به یک پیرمرد یا پیرزن میکنم میدونم که اون روز تنها روزیست که واقعا زندگی کردم.
ولی منظورم از بیان این حرفا چی بود؟
میخوام بگم با وجود این چیزا باز هم کمک و محبت ، حتی یه لبخند کوچیک رو از همدیگه دریغ نکنین .
و فراتر از اون یادمون باشه اگه خدا بهمون لطفی میکنه تشکر از خدا رو فراموش نکنیم ،گرچه خدا به تشکر ما نیازی نداره اما روزی میرسه که بهش احتیاج داریم که اون موقعست که باید رومون بشه که ازش کمک بخوایم و این در صورتیست که از نعمتی که قبلا بهمون داده قدردانی کرده باشیم.
سلام عزیز
شهادت امام جعفر صادق رو تسلیت عرض می کنم
من آپم خوشحال می شم سر بزنی
سلام دیانا جون
من به روز هستم
بای
دیانا خانم سلام...آمدم که دوباره مطلبی تازه از شما بخوانم که خوب...راستش من خودم عادت به آن ندارم که خبر دهم تازه نویسی کرده ام...به گمانم اگر مطالبم گیرا باشد دوستان خودشان به کلبه ام می آیند همانطور که خود من اینطور رفتار میکنم...پیروز باشید
سلام عزیز جان من آپما میایی پیشم که؟؟؟؟؟؟؟
سلام دوست عزیز امیدورام هرجا هستی شاد باشی خدمت رسیدم برای اعلام اپدیت. یکبار دیگه سایت سرزمین دور اپدیت شده و بی صبرانه منتظر حضور گرم شما و همه دوستانتونست.پاینده باشی و شاد
♣♀♣
بوی ترانه می دهد نگاه عاشقانه ات.
و دفتری از غزل سکوت شاعرانه ات.
شبی دوباره می رسی مسافر غریب من.
بمان میان چشم من بمان درون خانه ات.
فرشته ای از آتشی که تا نسیم می وزد .
به رقص عشق می رسد شراره و زبانه ات.
دوباره امشب این دلک دوباره گریه می کند.
و باز تکیه می کند به آرزوی شانه ات .
درون قلب کوچکم بهار لانه می کند.
چرا که سبز می شود ز اشک من جوانه ات.
دیانا جان سلام عزیزم
از اینکه دوباره فرصت شد بیام پیشت خوشحالم عزیزم
خیلی وقت بود بهت سر نزده بودم
تو هم که نیومدی پیشم
منتظر حضور سبزت هستم
متنی که نوشتی خیلی زیبا و تاثیر گذار بود به نظر من
رو من یکی که خیلی تاثیر گذاشت
آخه فکر می کنم آدما باید هر چند وقت یکبار شارژ بشن.
می بوسمت
*****انقدر با اتش دل ساختم تا سوختم... بی تو ای ارام جان یا ساختم یا سوختم... سردمهری بین که کس بر اتشم ابی نزد... گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم... سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع... لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم... همچو ان شمعی که افروزند پیش افتاب... سوختم در پیش مه رویان و بی جا سوختم... سوختم از اتش دل درمیان موج اشک... شوربختی بین که در اغوش دریا سوختم... شمع و گل هم هرکدام از شعله ای در اتشند... درمیان پاکبازان من نه تنها سوختم.... رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم*****
خوب کمک کردن به خاطر تشکر شنیدن نیست گرچه حتی یه لبخند هم ادمو خوشحال میکنه وقتی به کسی کمک میکنیم حس خیلی خوبی داره....
سلام.غیبت داری؟پیش ما نمیای ...راستی لینک کرده ودی ما رو برداشت شد ...ما که هنوز لینک سما رو داریم