مهر و رمضان

تنها کاری که دوست دارم این روزا انجام بدم پیاده وریه
اون هم غروب توی خیابونای شلوغ
حالا میگین این دختره زده به سرش همه عاشق جاهای ساکت و دنج هستن  این دوست داره بره  تو شلوغی
شلوغیو دوست ندارم اما از تکاپوی مردم خوشم میام
مخصوصا این روزا با آغاز شدن سال تحصیلی خیابونا بیش از هر روز دیگه ای شلوغه
نزدیک شدن به ماه رمضان هم مزید بر علت شده
ماه رمضان امسال یه حسنی که نسبت به سالهای پیش داره اینه که مصادف با شروع ماه مهره
این خیلی مهمه
غیر از عیدنوروز, ماه رمضان و افطاری دادنهاش بهونه خیلی خوبیه برای دید و بازدید و صله ارحامه
همین دید و بازدیداست که باعث میشه مهر و محبت توی دلای همدیگه بکاریم
ماه رمضان هم که دیگه احتیاجی به تعریف نداره
بدون دروغ بگم امسال اولین سالیه که از 2,3 ماه قبل برای آمدنش لحظه شماری کردم
خوشحالم که امسال هم توفیق پیدا میکنم به بهترین و بزرگترین مهمانیها که صاحب خونش خداست برم
غیر از عطر معنوی که این ماه داره عطر خوردنیای سفره افطار یه حال و هوای دیگه به آدم میده
من یکی عاشق لحظات افطارم
حالا فکر نکنید شکمو ام به خاطر خوردنش میگما نه شکمو که هستم ولی بی شوخی این لحظات بهترین زمان دعا و گرفتن حاجاته
این روزا و شبهای عزیز و از دست ندین
دعا فراموشتون نشه
برای بیماران, گرفتارا,.. برای همه و همه
اون گوشه ها   یه نظری هم به ما کنید دوستتونو فراموش نکنید
همگی با دلی صاف پر از ایمان و مهر و محبت و بدون نفرت بیاین که به پیشواز بهترین ماه خدا بریم

نظرات 109 + ارسال نظر
برگ و باد سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:07 ب.ظ http://khazoone.blogfa.com

سلام دوست گلم
خوبی ؟
خزونه به روز شد اولین نفری که با خبر میشه توئی
بدو بیا

مجید سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:59 ب.ظ http://www.majid-85.persianblog.com

سلام.........معلومه که خیلی وقته اپ نکردی.......به وبلاگم دعوتت میکنم.........

* یاس سفیدم * چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 04:15 ب.ظ http://yasesefid.blogsky.com

سلام

آپ نمیکنی؟

کسیکه هویتش گمشده چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:33 ب.ظ http://hoviyat-i-gomshodeh.persianblog.com

سلام....[ناراحت]
منو یادته....[گریه]
بعد از ۴ ماه برگشتم...!
ولی باز هم با تنهایی....
همیشه از این پاییز نفرت دارم چون فصل جدایی است.
[گریه]
در سرم جز عشق او سودا نبود[گریه]
بهر کس جز او در این دل جا نبود[گریه]
دیده جز بر روی او بینا نبود[گریه]
همچو عشق من هیــــــچ گــــل زیبا نبــود[گریه]

آرزو چهارشنبه 24 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 11:45 ب.ظ http://arezo67.blogfa.com/

سلام وب خیلی قشنگی داری فقط چرا آپ نکردی؟
خوشحال میشم به من سر بزنی

شینا پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:12 ب.ظ http://aphrodite-venus.persianblog.com


اگر اشتباه نکنم
به گمانم آخرین دیدار ما
بالای بن بست همین باغ صنوبر بود
تو پیراهن بنفشی از بارش پروانه پوشیده بودی
باران هم می آمد،
زیر درختی که بر پرچین پسین خمیده بود
چیزی جز چراغی شکسته
سنگچین اجاقی خاموشی
و دو سه کبریت سوخته ندیدیم.
راستی چرا به خاطر یک خط خالی از خواب جمعه و از مشق گریه گدشتیم؟!
تو گفته بودی عده ای آدمی و پری
خاطرات برهنه ی ما را به جانب جوبار بزرگ روز میبرند،
تو گفته بودی دریا پشت همین پرچین شکسته آرامیده است،
پس کو،کجا،چرا...
دیگر تمام شد...
حالا بیا به خانه برگریدم
بیا به فال گشوده ی این کتاب قدیمی
فقط از یک جواب روشن کوتاه
به سهم اندک علاقه قناعت کنیم....

شینا پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:13 ب.ظ http://aphrodite-venus.persianblog.com

سلام....منو که فراموش نکردی؟...اومدم بگم به روز کردم شاید هم به سال....نمیدونم هرچی بود چند خطی ناقابل نوشته شده..خوشحال میشم به رسم قدیم قدیما بازم سری به کلبه حقیر من بزنی...منتظرتم!

حسام پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 08:09 ب.ظ http://www.pantheon.blogfa.com

بر مردگان خویش نظر میبندیم با طرح خنده ای و نوبت خود را انتظار میکشیم بی هیچ خنده ای..

صفحه دوست داشتنی یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:49 ق.ظ http://safe-doosdashtani.persianblog.com

یکى بود یکى نبود
زیر گنبد کبود
توى شهر عاشقا
کوچه ى دل شکسته ها
خونه سرد دل ما
آسمونش ابرى بود
تو غروب با دل تنگ
یه نفر نشسته بود
آره یه غروب سرد
که بوى پاییز مىداد
خسته تر از صداى باد
تو دلش دعا مىکرد
چرا بارون نمىیاد
توى دنیاى غریب
کنار این شهر غروب
پشت کوه غصه ها
دریاچه اشکهاى ما
روى موج گریه ها
قایقى شکسته بود
بالا و پایین مىرفت
نمىدونم چرا ولى
مىدونم که خسته بود
آخه از دیشب تا صبح
چشماشو نبسته بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد