عشق متفاوت



به اون گفتم :"عاشقم".

گفت:"عاشق کی؟".

گفتم:"با همه فرق میکنه".

گفت:"کی؟".

 گفتم:"اصلا منو نمیفهمه و حتی صدامو نمی شنوه".

گفت:"کی؟".

گفتم :"هیچ احساسی به من نداره".

 گفت:"کی؟".

 گفتم:"یاس تو باغچمون".

هیچ حرفی نزد، گریه کرد و رفت.

نظرات 5 + ارسال نظر
سا ناز چهارشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:42 ب.ظ

شعرت قشنگ بود دیانا جون (اما یه چیزی خونتون که با غچه نداره؟-:

Forgetful پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 04:17 ق.ظ http://forgetful.blogsky.com/

بیچاره یاس باغچه
راستی اون کی بود که گریه کرد و رفت

سیاوش پنج‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 05:46 ب.ظ http://persiangod.blogsky.com

سلام دیانا
یاس جوون برگ اون تکیه زدش به دیوار
خواست بزنه جوونه اما سر اومد بهار

ممنون از اینکه به ما هم سری زدید.

موفق باشید.

س ی ا و ش

علی جمعه 20 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:01 ق.ظ http://www.shirazbooter.blogfa.com

خوبه عالیه

مهدی صفری پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:34 ب.ظ http://www.setareye-omid.blogsky.com

سلام امیدوارم که خوب باشین واقعا وبلاک معرکه ای دارین بهتون تبریک می گم . خواهشا منو هم راهنمائی کنین تا بتونم مثل شما تو کار وبلاگ و خلاقیتهاش موفق باشم دوست کوچیکت : مهدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد